آذرخش جملات قصار و زیبا

آذرخش جملات قصار و زیبا

آذرخش "جملات بزرگان" ما را به خود می آورد و تاثیرات "سخنان آموزنده" و "جملات زیبای فلسفی" بر روح و روان ما بسیار زیاد است
آذرخش جملات قصار و زیبا

آذرخش جملات قصار و زیبا

آذرخش "جملات بزرگان" ما را به خود می آورد و تاثیرات "سخنان آموزنده" و "جملات زیبای فلسفی" بر روح و روان ما بسیار زیاد است

کلیپ

دوست عزیز و با ذوق "ماه نو "کلیپ بسیار زیبایی ساخته اند بروی تصنیف "می دانم که می آیی" ساخته آقای امیر حسین سام که لطف کرده و آنرا در اختیار سیاه مشق قرار داده اند.ضمن تشکر از ایشان امیدوارم که در آینده شاهد کارهای بیشتری از ایشان و دیگر دوستان در این زمینه باشیم.

*توجه داشته باشید حجم این کلیپ(2.90mb)می باشد و باز شدن آن کمی نیاز به زمان دارد*

لینک:http://archnet.org/file-storage/download/miaee2.swf?inode=133591

شاید وقتی دیگر

دوستداران موسیقی سنتی ایران مسیر خود را سوار بر مرکب مشکلات با سرعتی غیرمجاز درسالهای اخیر چنان پیموده اند که شاید برای یادآوری زیبایی های موسیقی این کشور بارها مجبور به نگاه کردن به آینه شفاف این مرکب شده اند .

 در هر ساز و رشته ای و هر گرایش و مکتبی اشخاص بنام و برجسته و کاردانی به چشم می خورند .  علی رقم همه نا امیدی و سکون حاکم اگر به سالهای گذشته نگاه کنیم حداقل می توان گفت در هر رشته کسی یا کسانی را داشته ایم که این پرچم را نگاه داشته اند . اما همیشه محسنات اینرسی صاحبانشان را ندارند.

یعنی از صاحبانشان فاصله می گیرند .

متاسفانه با وجود هنرجویان زیاد و آموزشگاه های زیاد کشور به دلیل نبودن مرکزیتی قوی ، برای انتشار آثار ماندگار و پرمایه و آموزنده  ای  که  شور موجود در  موسیقی  ایران را به نسل بعدی به امانت دهد ،

برخلاف پیش بینی گذشتکان این ساحل روز به روز در ظاهر آرام و در درون خود طوفانی تر شد .

موسیقی سنتی ایران در میان دیگر ژانر های موسیقی مانند خانواده ای قدیمی و آبرومند در محله ای کارمند نشین است که اهالی محل پدر خانواده  را مردی قابل احترام و آبرومند با گذشته ای درخشان می بینند که توان صحبت و تحمل فرزندان خود را ندارد . سر یک سفره نیستند و باهم تعطیلات را نمی گذرانند . 

صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را       که دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

نام داران موسیقی ایران به نوبه خود صرف نظر از عقاید و سلایق سرمایه های تکرار ناشدنی هستند که در دوره لازم باید موازی تاریخ هنر حرکت کنند . دو خط که با هم پیش می روند و همیشه یکی مدتی مهمان است و دیگر نیست. سکون  ، همراهی جوانمردانه ای با خط تاریخ هنر نیست .

نیاز موسیقی ایرانی به آشنایانش در این دوران تنهایی مانند نیاز بیماری به ملاقات کنندگانی بی دردسر و بی تشنج  است .

بزرگان موسیقی ایران باید بدانند که فرصت های زیادی را از دست داده اند . به نسبت توانایی ها و نام ها و حتی قطعات ساخته شده ، بخشی که به مخاطب رسیده همیشه معدود و گران و دور از دسترس بوده است .

این روزها همه مصاحبه کرده اند و شکوه کردند و نالیده اند . همه می دانیم که فرصت زیادی را از دست داده ایم. سالهای اوج را بسیاری خارج از کشور گذرانده اند و بسیاری در داخل سکوت کرده اند . اختلافات شخصی شاگردان بنام این مکتب ضربه ای جبران ناپذیر بر آن وارد کرده است . امروز شاگردان موسیقی دست به دامان معلمین خود هستند که اختلافات را کنار گذاشته بار دیگر با مشکلات مواجه شوند . متاسفانه شرایط دهه هفتاد که در مصاحبه ها و مقالات همان روزها بسیار نا امید کننده برای موسیقی ما مکتوب شده امروز شرایطی آرمانی برای ماست. امر مسلم حل نشدن مشکلات نشر و اجرا ها و ... از طرف نهاد های دولتی است . تحکیم مجدد روابط نام داران موسیقی ایران و اجرا های گروهی شاید تنها راه درمان باشد . اگر روزی نوازندگان درجه یک کشور باز کنار هم روی یک سن باشند شاید وقتی دیگر، دیگر چنین نباشد.

بخشی از پیام استاد شجریان به مناسبت زلزله بم

به نام خدا

"دانستیم که هنور توان دوست داشتن در ما نمرده است.این حادثه،دیگر بار ما را به خود آورد که زندگی جز به دوستی و مهر،فرجامی خوش نخواهد داشت."

بخشی از پیام استاد شجریان به مناسبت زلزله بم

 

سلامی به مهرورزی و ارادت به دوستداران هنر و موسیقی اصیل ایرانی

دوستان،فرصتی دست داده است تا از دو هنرمند بی بدیل وبسیار محبوب کشورمان سخنی به میان آوریم.دو اسطوره موسیقی اصیل ایرانی که بی تردید،از حد یک هنرمند نخبه یا ملی فراتررفته اند و بخش قابل تاملی از فرهنگ و هنر سرزمین ما را شکل داده اند:

آری استاد محمدرضا شجریان و استاد پرویز مشکاتیان .

به دنبال خواندن پیام استاد شجریان و مرور اتفاقاتی که اخیرا صورت گرفته است ، برای یک لحظه هم که شده ، تصور کنید استاد شجریان و استاد مشکاتیان باردیگر، مهر و دوستی از سر بگیرند...بسیار زیبنده است و شورانگیز.شاید سرآغاز این رویداد فرخنده،کنسرتی شود به یاد هنرمند ازدست رفته،ایرج بسطامی.کنسرتی در دستگاه مهربانی که حتما موجب شادی روح محجوب و محزون ایرج بسطامی خواهد شد.راستی،آیا ممکن است در آینده نزدیک،خبرهایی چنین خاطره انگیز و مسرت بخش بشنویم؟

آیا حیف نیست که این دو اسطوره هنر و حماسه،همچنان از یکدیگر دوری گزینند؟دلیل این عدم همکاری وهمراهی،هرچه باشد،چرا باید بر خواست قلبی تمامی مردم هنردوست سرزمین عزیزمان(درحال و آینده) ترجیح داده شود؟با توجه به اظهارات این دو بزرگوار که همواره،به نیکی و احترام از یکدیگر یاد کرده اند و به دنبال زلزله وحشتناک اخیرکه دلها را نیز به شدت تکان داد ولی از دیگرسو موجب همدردی و مؤانستی شد دل انگیز، به نظر میرسد با خواست و تلاش جدی و مصرانه طرفداران(وشاید وساطت  اطرافیان) ، می توانیم دیگر بار،استادشجریان و استاد مشکاتیان را در کنار هم ببینیم،این طلیعه خجسته،قطعا در جهت به پایان آمدن دوران دوری و دیری در تاریخ هنر اصیل ایرانی به ثبت خواهد رسید.

ای دوستان عاشق و دلسوخته، بیایید تمام هم و غم خود را به کار بندیم و جز به این راضی نشویم که این دو استاد عزیز و بی نظیر، وفاق و دوستی دیرینه از سر بگیرند.

آیا موسیقی ایرانی " علمی " است؟(استاد محمد رضا لطفی) قسمت آخر

حدود صد سال است که موسیقی دانان از فرنگ بر گشته از علم موسیقی صحبت می کنند.طرح اولیه ی این طرز تفکر – که موسیقی اروپایی علمی است و موسیقی ایرانی علمی نیست – با تاسیس دسته ی موزیک نظامی در مدرسه دارالفنون (دوران ناصرالدین شاه) شروع شد و با آمدن لومر فرانسوی و تربیت شاگردان موسیقی و به دنبالش سالار معزز رئیس موزیک ارتش این طرز تلقی به میان گروه های کوچک روشنفکری و اهل موسیقی نفوذ کرد.

بخش موسیقی نظام دارالفنون با فرستادن افرادی مانند" حسین خان هنگ آفرین " شاگرد میرزا عبدالله به فرانسه برای آموزش موسیقی نظام به این طرز نگرش کمک کرد تا جایی که اسم حسین خان هنگ آفرین به

"حسین خان ر " معروف شد که علت آن زدن ساز ویولن بود که به اجبار افراد موسیقی نظام باید می نواختند.

این مختصر نشان می دهد که چگونه این " تز" {یعنی موسیقی ایرانی علمی نیست}(انگار که تا آن دوره نبوده؟!) ورد زبان بیشتر موسیقی دانان ایرانی شد و تا به آن جا کشیده شد که اساتید بنام موسیقی ملی ایران مانند میرزا عبدالله و میرزا حسینقلی(پدران موسیقی جدی ایرانی) به خاطر علمی نبودن موسیقی شان مسخره می شوند و حتی این زمزمه آغاز می شود که کسانی که نت موسیقی فرنگی نمی دانند نباید موسیقی ایرانی تدریس کنند.

به دنبال همین باور غلط بود که به هنگام تصدی " سالار معزز پسر" در هنرستان عالی موسیقی سازهای ایرانی در انبار ضبط شد و عذر چند معلم آن را نیز خواستند!!

علم- موسیقی یک کشور را علمی یا غیر علمی نمی کند بلکه آن را مورد مطالعه قرار می دهد و سپس قوانین آن را می یابد و به صورت یک نظریه مدون در اختیار دولت یا محققین قرار می دهد. اگر نتیجه ی این تحقیقات با عمل موسیقی منطبق باشد و با همه ی سازها و محتوای موسیقی ایرانی(که انتخاب شده است تا علم روی آن تحقیق کند) منطبق شود می تواند ادعا کند که علم آن موسیقی را یافته است.

حال سوال نگارنده این است که : چرا موسیقی ایرانی علمی نیست و موسیقی فرنگی علمی است؟ و چرا معماری ایران علمی نیست( بنا به گفته ی طیفی از اهل اندیشه) و معماری اروپا علمی است؟ و باز چرا نظریه صفی الدین ارموی و عبدالقادر مراغی و فارابی علمی نیست و موسیقی تدوین شده اروپاییان علمی است؟مگر نه این است که اگر قوانین و قواعد یک پدیده را مورد بررسی قرار دهیم و نتایج آن را حاصل نماییم یک پدیده ی علمی می شود؟

موسیقی علمی ایران که این همه دوستان در طی صد سال در اشاره به آن کنایه ها زده اند به چه نوع موسیقی اطلاق می شود؟ آیا موسیقی ایرانی چون محققین ما در مورد آن کم تر تحقیق کرده اند غیر علمی مانده؟! آیا به ناچار باید تعریف آنها را در مورد خودمان بپذیریم؟

شاید هم موسیقی غربی علمی باشد چرا که بیش تر موسیقی دانان کنونی به ناچار آن را فرا گرفته اند. اگر موسیقی دانان ما برای موسیقی ایرانی ارزش کمتری قائل هستند چرا از علم و علمی بودن یا نبودن بهانه می اورند؟ درست مثل این است که بگوییم بسم الله خان چون با علوم موسیقی غرب آشنایی ندارد علم موسیقی ندارد. می دانید که هندیان علم خودشان را دارند و با زبان علمی خودشان سخن می گویند و قوانین موسیقی خودشان را از این طریق به شاگردان انتقال می دهند.اما برای معرفی نظری از خط بین المللی استفاده می کنند و ما هم باید از آن استفاده کنیم. حال زمان آن رسیده است که دیگر ارزش یابی های غلطی را که در گذشته به ما تحمیل شده اند کنار بگذاریم و باز موسیقی ایران زمین را دچار این الفلظ فرنگی که تعاریف خودش را دارد نکنیم.

روزگاری به خاطر عدم درک درست از علم و فرخنگ ملی بلایی بر سر ما آمد که هنوز داریم خسارت آن را می دهیم.امروزه دیگر موسیقی دانان به نت خوانی و نظریه موسیقی غربی تا حدود زیادی آشنا هستند و به همین دلیل است که دیگر حنای این گونه سخن ها رنگی ندارد." بر خلاف دوران وزیری " متاسفانه بعضی از دوستان ما نیز که وارد این بازی مثلا علمی شده اند هنوز درک درستی از علم ندارند و کمان می کنند که موسیقی علمی یعنی فقط هارمونی و کنترپوان و ارکستراسیون! نه دوستان! موسیقی تنها این نیست. موسیقی های دنیا همه با ارزش اند. حال دیگر نمی شود آقای کسایی و یا هزاران دانشجوی موسیقی ایرانی را به دلیل ندانستن نت یا نظریه موسیقی غربی در بست نفی کرد. کاری که نزدیک به صد سال با دست یازی به یک کتاب نظریه کوچک(که بیش تر موسیقی نوازان امروزی آن را می دانند) به تحقیر موسیقی ایرانی پرداخت که راهیان آن برای حفظ و حراست و رشدش خون دلها خورده اند. آیا جای تاسف نیست که علم علم موسیقی غربی را این گونه بر پیکره ی موسیقی ملتی فرود آورند؟ غم انگیز است که کتاب موسیقی الکبیر فارابی در دانشگاه تل آویو اسراییل تدریس می شود و به زبان انگلیسی و فرانسه ترجمه می گردد اما در ایران موسیقی دانان ما ( جز شادروان دکتر مهدی برکشلی ) حتی این کتاب را تنها به دلیل اینکه به زبان عربی بوده نمی توانند درک کنند. نگارنده همواره مانند خیلی از جوانان ایرانی غبطه خورده است که چرا وقتی نظریه غربی را در هنرستان موسیقی ملی فرا می گرفته به دلیل نبودن حتی یک استاد در این زمینه نتوانسته نظریه نظری پردازان ایرانی را هم فرا بگیرد. عمر ما که در این زمینه به بطالت گذشت. اما امیدواریم دانشجویان جدید محیطی درست تر برای آموزش فرهنگ ایران زمین بیابند.

شاید در آینده ای نه چندان دور محققانی پیدا شوند که موسیقی ایرانی و تئوری های آن را بهز و قابل استفاده تر نمایند تا شاید آ هنگ سازان ما نیز که بیش تر از نظریه غرب متاثر هستند به راه های نوینی دست یابند که تکرار مکررات نباشد.

منبع : کتاب سال شیدا ( مجموعه مقالات موسیقی " محمد رضا لطفی") سال اول

سرودها و موسیقی‌های فوتبالی

 

این روزها ، فوتبال جام باشگاه‌‌‌های اروپا ، مراحل حساس خود را طی می‌کند. سه تیم انگلیسی منچستر یونایتد ، لیورپول و چلسی به همراه تیم ایتالیایی میلان به مرحله نیمه نهایی این مسابقات راه یافته‌اند.
امروز جستجویی داشتم در اینترنت برای پیدا کردن سرودها و موسیقی‌های فوتبالی. هدف من پیدا کردن آهنگ‌هایی از 4 تیم راه یافته به مرحله نیمه نهایی مسابقات جام باشگاه‌های اروپا بود ولی چیزهای بسیار بیشتری پیدا کردم.

دانشنامه آنلاین ویکی‌پدیا یک صفحه جالب در مورد سرودها و همهمه‌های تماشاگران فوتبال Football chant دارد. در این صفحه مثال‌های متنوعی در مورد این زمزمه‌ها آورده شده. مثلا در مورد مشهورترین همهمه فوتبالی در سطح دنیا یعنی «اوله ، اوله» Olé, Olé می‌خوانیم :
«اوله ، اوله» ، عبارتی است که تماشگران گاوبازی‌ بعد از اینکه گاوباز با شنل قرمز خود ، گاو را گیر می‌اندازد ، با صدای بلند می‌خوانند. این همهمه در اروپا و به خصوص در کشورهای اسپانیا و ایتالیا و نیز در آمریکای لاتین رایج است. در فرانسه و پرتقال البته این عبارت به صورت allez, allez تلفظ می‌شود.
معمولا این عبارت وقتی زمزمه می‌شود که تیم محبوب تماشگران بازی را برده و پاس‌های دقیقی بین اعضای تیم رد و بدل می‌شود. این همهمه در جریان کنسرت‌های «پینک فلوید» هم به گوش می‌رسد.

سایت soccerclips منبع خوبی برای پیدا کردن ترانه‌های فوتبالی است ، در این سایت 2766 ترانه فوتبالی را می‌توانید پیدا کنید و در صورت تمایل دانلود کنید. البته این سایت بخش‌های جالب دیگری هم دارد : ویدئوی گل‌های زیبای فوتبال ، کاغذدیواری‌های فوتبالی ، کلیپ‌های تبلیغاتی زیبای فوتبال ، کلیپ‌های بازیکنان مشهور فوتبال و ...

سایت football chants کلکسیون بزرگ کری‌های فوتبال است. برای مثال در این سایت تنها برای تیم منچستریونایتد 564 کری و همهمه فوتبالی پیدا می‌شود.

در سایت red11.org می‌توانید به ترانه‌هایی که در مورد منچستریونایتد گفته شده گوش کنید.

سایت فوتبالی خوب دیگر سایت football clips است که مملو از انواع ویدئوهای جالب است.

سایت soccer commercials هم مجموعه کاملی است از آگهی‌های تبلیغاتی فوتبالی. شما در این سایت‌های آگهی‌های فوتبالی شرکت‌هایی مانند نایک ، ریباک ، ادیداس ، پپسی ، کوکاکولا را می‌توانید دانلود کنید.

البته یوتیوب هم منبع خوبی برای پیدا کردن ویدئوهای فوتبالی است و مثل همیشه در این سایت می‌شود ویدئوهای کمیابی پیدا کرد.

برای حسن ختام این پست ، به سه قطعه موسیقی فوتبالی گوش کنید:

نسخه اصلی و اوریژینال موسیقی جام باشگاه‌های اروپا

ترانه منچستر باشکوه Glory Glory Man United

و ترانه زیبایی برای میلان