آذرخش جملات قصار و زیبا

آذرخش جملات قصار و زیبا

آذرخش "جملات بزرگان" ما را به خود می آورد و تاثیرات "سخنان آموزنده" و "جملات زیبای فلسفی" بر روح و روان ما بسیار زیاد است
آذرخش جملات قصار و زیبا

آذرخش جملات قصار و زیبا

آذرخش "جملات بزرگان" ما را به خود می آورد و تاثیرات "سخنان آموزنده" و "جملات زیبای فلسفی" بر روح و روان ما بسیار زیاد است

ارغوان(گروه چکاد)

ارغوان(مقدمه افشاری)

آهنگساز:امیر رضا مشیرفلسفی

سرپرست و تنظیم:علیرضا جواهری

آواز:رضا رضایی

شعر:ه.ا.سایه

اجرا:گروه چکاد

 هنرمندان:علیرضا جواهری(سنتور)حمید رضا پور افضل-امیر رضا مشیر فلسفی-سیاوش کفاشی(تار)مجتبی روزبه-احمد شعاریان(بمتار)فرهاد زالی(نی)شهریار جمشیدی(کمانچه) نوید مصطفی پور(قیچک)وحید رستگاری-شهرام میرسراجی-بابک دانشور(عود)حمید قنبری(تنیک)مجید وطنیان(دف) 

*لازم به توضبح است که این قطعه از روی اجرای تصویری این کنسرت بصورت صوتی درآمده است و همچنین حجم آن نیز کاهش یافته است*  

       

ارغوان

ارغوان شاخه ء همخون جدا مانده ء من

آسمان تو چه رنگ است امروز ؟

آفتابی است هوا ؟

یا گرفته است هنوز ؟

من در این گوشه که از دنیا بیرون است

آسمانی به سرم نیست

از بهاران خبرم نیست

آن چه می بینم دیوار است

آه ٬ این سخت سیاه

آن چنان نزدیک است

که چو بر می کشم از سینه نفس

نفسم را می گرداند

ره چنان بسته که پرواز نگه

در همین یک قدمی می ماند

کورسویی ز چراغی رنجور

قصه پرداز شب ظلمانی است

نفسم می گیرد

که هوا هم اینجا زندانی است

هر چه با من اینجاست

رنگ رخ باخته است

آفتابی هرگز

گوشهء چشمی هم

بر فراموشی این دخمه نینداخته است

اندرین گوشه ء خاموش فراموش شده

کز دم سردش هر شمعی خاموش شده ٬

یاد رنگینی در خاطر من

گریه می انگیزد:

ارغوانم آن جاست

ارغوانم تنهاست

ارغوانم دارد می گرید

چون دل من که چنین خون آلود

هر دم از دیده فرو می ریزد

ارغوان

این چه رازی است که هر بار بهار

با عزای دل ما می آید ؟

که زمین هر سال از خون پرستو ها رنگین است

وین چنین بر جگر سوختگان

داغ بر داغ می افزاید ؟

ارغوان پنجه ء خونین زمین

دامن صبح بگیر

وز سواران خرامندهء خورشید بپرس

کی بر این درهء غم می گذرند ؟

ارغوان خوشه ء خون

بامدادن که کبوتر ها بر لب پنجره ء باز سحر غلغله می آغازند٬

جان گل رنگ مرا

بر سر دست بگیر٬

به تماشا گه پرواز ببر

آه ٬ بشتاب که هم پروازان

نگران غم هم پروازند

ارغوان بیرق گلگون بهار

تو برافراشته باش

شعر خونبار منی

یاد رنگین رفیقانم را

بر زبان داشته باش

تو بخوان نغمه ء ناخوانده ء من

ارغوان ٬ شاخهء همخون جدا مانده ء من

                                                   هوشنگ ابتهاج (سایه) تهران فروردین ۱۳۶۳

 

 

 از اینجا دانلود کنید

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 1394,06,25 ساعت 07:05

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد